مشاوره رسانه ایی
تجربه نشان داده ، مدیران مشورت پذیر موفقتر از مدیران عملگرا هستند . هرچند «مشاور» به طور کلی در نظام مدیریتی ما تعریف درستی ندارد . گاه برای رعایت شأن افراد (بویژه مدیران برکنارشده ) به کار می رود، گاه ابزاری برای رفیق بازی است، گاه به مثابه پارکینگ استفاده می شود، گاه به چشم مدیریت سایه یا «روز مبادا» دیده می شود، گاه بهانه ای برای پرداخت حقوق به یک دوست و گاه برای داد و ستد و ...
اما مشاور در تعریف مدیریتی خود شاخص هایی دارد :
اولا ، فردی است که حداقل در یک زمینه از رئیس خود سرآمد است .
ثانیا ، کار اجرایی یا کار هماهنگی بین چند مدیر پایین دستی نمی کند . به عبارت بهتر ، قائم مقام یا دستیار ویژه نیست ، همچنان که در زمره اصحاب گعده یا ناظر یا جاسوس نیست .
ثالثا ، و از همه مهمتر مشاور باید شجاع باشد (به عکس معاون که باید مطیع باشد) . مشاور حقوق می گیرد تا نقایص ما و کار ما را در جلسه ای خصوصی بگوید پیش از آن که دیگرانی در محافل عمومی فریاد برآورند ؛ پول می گیرد و از قضا ممکن است پول هنگفتی بگیرد تا اشکالات کار ما را قبل از اجرا گوشزد کند یعنی پیش از آن که خرابی بزرگی به بار نشیند . لذا او باید شجاع باشد. اگر به مؤید و «بهبه گو» نیاز داریم این نیاز خود را از طرق دیگر باید ارضاء کنیم نه با استخدام مشاور .